همه چی برای همه افراد

همه چی برای همه افراد

این سایت مطالبی برای تمام افراد در نظر گرفته که کوچک و بزرگ نمیشناسد.

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 212
بازدید ماه : 211
بازدید کل : 12693
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 37
تعداد آنلاین : 1

javahermarket


داستان احسان حضرت یوسف

حضرت یوسف در زمان سروری در قصر خود نشسته بود دید جوانی با لباس های کهنه و چرک از جلو قصر او عبور میکند.جبرئیل شرفیاب خدمش بود عرض کرد ای یوسف این جوان را میشناسی؟فرمود:نه

عرض کرد: این همان طفلی است که در گهواره به سخن آمد و گواهی به پاکدامنی تو داد.

حضرت یوسف فرمود: پس او را برمن حقی است.پس فرستاد آن جوان را بیاورند،چون حاضر گشت امر نمود او را تنظیف

کرده و انعام زیاد در حق او مرعی شود. جبرئیل از رفتار حضرت یوسف با آن جوان تبسم نمود.

یوسف فرمود:یا جبرئیل در حق او کم احسان کردم که تبسم نمودی،عرض کرد:نه اما تبسم من از آن جهت است که هرگاه تو که مخلوق هستی در حق این جوان بواسطه یک گواهی، حقی درباره تو که در حال بی شعوری از وی ناشی شده است این همه احسان کنی پس خداوند کریم در حق بنده مومن خود که تمام عمر گواهی حق بر توحید او داده چقدر احسان خواهد کرد؟



نويسنده: ghost تاريخ: چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to specialboy.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com